تخریبچی ۱۸ساله | شهید «عبدالرحیم غلامیان»
سهشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۶
نوید شاهد - شهید«عبدالرحیم غلامیان» از شهدای تخریب تیپ 44 قمر بنی هاشم بود که در عینخوش بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
به گزارش نوید شاهد چهارمحال و بختیاری؛ شهید «عبدالرحیم غلامیان» بیستم فروردین 1343 در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. تا چهارم متوسطه رشته اتومکانیک درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و بیست و چهارم دی 1361 با سمت معاون تخریب در عین خوش بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است. مزار یادبود وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
دوران کودکی و نجات از مرگ حتمی
مادر بزرگش با تربت امام حسین (ع) کامش را برداشت و پس از قرائت اذان و اقامه در گوش او نام عبدالرحیم را بر او گذاشت.
عبدالرحیم در سه سالگی دچار بیماریهای متعددی از قبیل سرخک، مخملک، آبله و حسبه شد. آن موقع اطفال در مقابل بیماریها واکسینه نشده بودند.
بیماری طولانی شد و آثار مرگ کاملا آشکار بود. طبیب وی (دکتر ناصر حکیمی اصفهانی) که فردی بسیار حاذق، با تجربه و فعال بود از ادامه معالجه مایوس شده بود.شاید برای رسیدن به تجارب بیشتر آزمایش میکرد. اما مشیت خداوند چنین بود که پس از دو ماه که از جسم وی نمایی بیش باقی نمانده بود اثرات بهبودی مشاهده شد؛ دکتر بسیار خوشحال شد و گفت گرچه تا دو روز قبل هیچ امیدی به بهبودی مریض نداشتم، اما الان خوشحالم که زحمات دو ماهه ام به هدر نرفته. پس از چند روز که میل به خوردن غذا پیدا کرد رمقی گرفت؛ یک رویه پوست کامل از بدن او جدا شد و زندگی طبیعی خود را ادامه داد.
دوران تحصیل
عبدالرحیم در سال ۱۳۵۰ برای تحصیلات وارد مدرسه ابتدایی نقنه شد و پس از گذراندن دوره مقدماتی موفق به اخذ گواهینامه شد و در سال ۱۳۵۵ برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمایی نقنه که آن موقع استیجاری بود ثبت نام کرد و با رشد فکری بیشتر و بینش صحیح آن دوره را که مصادف بود با حرکت عظیم مردمی به رهبری زعیم عالیقدر حضرت امام خمینی (ره) برای ریشه کن کردن نظام منحوس شاهنشاهی به پایان رسانید.
اهل مطالعه بود
شهید علاوه بر کتب درسی به مطالعه کتابهای تاریخی از جمله تاریخ اسلام علاقه خاصی داشت و همگام با مردم در راهپیماییها و جلسات و مبارزه بر علیه رژیم فعالیت می کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج مردمی درآمد و برای برقراری نظم و مبارزه با گروهکها با سایر اعضا مشغول شد.
فعالیت در انجمن اسلامی هنرستان
سال ۱۳۵۸ در هنرستان فنی و حرفهای بروجن در رشته اتو مکانیک ثبت نام و مشغول ادامه تحصیل شد. در هنرستان همراه با سایر دوستان در تشکیل انجمن اسلامی فعالیت خود را برای حراست از انقلاب اسلامی شروع کرد.
شهید در تعطیلات تابستان ۱۳۵۹ با عضویت نیمه وقت وارد سپاه پاسداران شد و فعالیت خود را با سایر دوستان در
قالب ماموریتهای محوله رسما شروع کرد. در همان دورههای عمومی سپاه پاسداران (عقیدتی –سیاسی - نظامی) را گذراند.
قالب ماموریتهای محوله رسما شروع کرد. در همان دورههای عمومی سپاه پاسداران (عقیدتی –سیاسی - نظامی) را گذراند.
اعزام به جیهه
در سال ۱۳۶۰ برای عملیات فتح المبین قصد اعزام به جبهه را داشت که با مخالفت فرماندهی وقت آقای حاج حسین سلامی مواجه شد و بعد از عملیات فتح المبین به جبهه اعزام و در مرحله دوم عملیات بیت المقدس «آزاد سازی خرمشهر» مجروح و به بیمارستان امین اصفهان اعزام شد.
وی پس از بهبودی با توجه به عقب افتادگی برنامههای درسی با سفارش سپاه پاسداران به آموزش و پرورش در
امتحانات ثلث سوم شرکت نمود و آماده حضور در سال آخر دوره متوسطه شد.
امتحانات ثلث سوم شرکت نمود و آماده حضور در سال آخر دوره متوسطه شد.
اولین داوطلب واحد تخریب
پس از مدتی که از سال تحصیلی گذشت عملیات محرم پیش آمد و آن پیام مهم حضرت امام خمینی (ره) بعد از عملیات (از جوانان عزیز که میتوانند اسلحه در دست بگیرند میخواهم به یاری برادران خود بشتابند تا آنها رفع خستگی کنند. تقریبا به این مضمون). شهید بعد از شنیدن آن پیام و مشورت با دوستان، کلاس درس را تعطیل و به جبهه شتافت.
آن روزها مصادف بود با تأسیس تیپ مقدس قمربنی هاشم (ع) در پادگان دو کوهه به فرماندهی سردار نصر و ریاست ستاد، استاد زارع پور؛ در موقع تشکیل واحد تخریب تیپ نیروی داوطلب خواستند که عبدالرحیم اولین داوطلب بود.
پس از تشکیل واحد تخریب و اعزام به خط مقدم با سایر دوستان از جمله برادرجانباز مجتبی راستی کارشان را به طور جدی که مورد رضایت مسئولان بود پیش برد و منطقه را برای عملیات والفجر مقدماتی آماده کردند.
شهید دو شب قبل ازعملیات آقا امام حسین (ع) را در خواب دید که جایگاه ابدی را به او نشان داده بود. فردای آن شب، حاج حسین همایونی بروجنی که آن موقع پیک رزمندگان در جبهه بود؛ به ایشان مراجعه و گفته بود: اگر نامه ای برای خانواده داری تحویلم بده که به دست خانواده ات برسانم. شهید با تبسم گفته بود: «حاجی من دیشب آقا امام حسین (ع) را در خواب دیدم و حتما شهید میشوم.» نامهای هم نوشته بود با جملاتی که با خواندنش امیدها قطع میشد.
شهید با شروع عملیات به عنوان راه گشای رزمندگان موانع و سیم خاردارها را برطرف و خود نیز وارد رزم شد.
آقا امام حسین (ع) را شفیع قرار دادم
سال ۱۳۶۱ مصادف با سالگرد تولد شهید جاویدالاثر گردید. این مصیبت که در همان عملیات اتفاق افتاد، برای خانواده بسیار گران آمد نه به خاطر شهادت برای اینکه سرنوشت او معلوم نبود بسیار ناراحت و سربه گریبان بودیم. مدتی گذشت تا نزدیک چهلم شد، شبی آقا امام حسین (ع) را شفیع قرار دادم و از خدا خواستم تادر خواب وضعیت ایشان برایم روشن شود. در عالم خواب قبر او را در کنار ضریح شش گوشه آقا اباعبدالله الحسین (ع) به من نشان دادند او را زیارت کردم البته داستان خواب مفصل است.
بنده با استناد به همین خواب بدون رضایت بنیاد شهید و رضایت نسبی سپاه پاسداران در پنجم فروردین 1362 جلسهای به عنوان چهلمین روز برگزار و در تاریخ سالگرد جلسهای در روز جمعه با دعای ندبه و مداحی و سخنرانی به صرف صبحانه گرفته شد.
احراز شهادت شهید
دی ماه ۱۳۷۴ با احراز شهادت توسط ستاد مرکز، احراز شهادت گردید و مراسمی در بیست و ششم ماه مبارک رمضان گرفته شد و آشنایان شهید را به صرف افطار دعوت نمودیم. لازم به ذکر است ایشان اولین مفقودالاثر این محل و تنها جاوید الاثری است که آثاری از جسم وی به دست نیامد که آرزوی دیرینه آن عزیز بود.
او گمنام زیست و گمنام شهید شد
از خصلتهای نیکوی آن شهید این بود که همیشه یار فقرا و زیردستان بود و دوست نداشت جایی مطرح شود. او گمنام زیست و گمنام شهید شد.
خداوند ما را مدیون خون شهدا قرار ندهد و آنها را با شهدای صدر اسلام و کربلا مهشور گرداند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
تهیه و تنظیم: محمد غلامیان؛ پدر شهید با اندکی ویرایش
نظر شما